جام من ازفراق تو، لبالب ازشراب غم
وز قدح فراق تو، دل شده بس خراب غم
ای تو نگار نازنین ،رفتی واز غمت چنین
دیده پر آب می کند، عاشقت از گلاب غم
محمل ما دراین بهار، بی تو خزان بی بر است
انجمن از نبودنت ،مملو پیچ وتاب غم
زرفتنت دلم شکست، دوچشم درغمت نشست
ودیده نیز چون دلم ،گریست در صواب غم
چه گویم ازغم فراق، که بر دلم نهاده داغ
یاد تو میکند دل از، خواندن شعر ناب غم
اگر تو رفتی ازبرم، به قاب سینه جای توست
نگه به عکس تو مرا، رهاند از عذاب غم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها