این ماجرای عشق پایانی ندارد
جز حسرت ورنج وپریشانی ندارد
هرکس که عاشق شد پذیرفته همین را
پس انتخاب است وپشیمانی ندارد
حال خوش دلدادگی سوز و گداز است
این فصل هم پای  گریزانی ندارد
چون عاشق یاری یقیناً مرد ره باش
جز تو کسی صیدی وقربانی ندارد
خانه خراب عشق شو گر عاشقی تو
این عشق کاری جز ز ویرانی ندارد
درد آشنای عاشقی  هستیم پس باز
این عشق هم اندوه چندانی ندارد
رسوای عشقیم ویقین داریم این عشق
سرفصل دارد حد و پایانی ندارد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها